ღ♥ღسکــــــوت ســـــــردღ

در خیال عشقت


چشمهایم را بسته ام ، تا تو را ببینم

ببینم که در کنارمی ، سرم بر روی شانه هایت است و تو فقط مال منی

حس کنم گرمای وجودت را ، فراموش کنم همه غم های دنیا را ...

چشمهایم را بسته ام ، تا تو را در آغوش بگیرم ، تا همانجا در کنارت ، برایت بمیرم...

شاید تنها در خیالم با تو باشم و همیشه عاشق این خیالات باشم...

خیالی که لحظه به لحظه با من است ،

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: جمعه 18 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

روز به روز که میگذرد بیشتر عاشقت میشوم

این لحظه های عاشقانه که میگذرد بیشتر محو عشق بی همتای تو میشوم

کسی نیست مانند تو ، گرچه نمیگردم به دنبال یکی مثل تو،

اما اعتراف میکنم که یار وفاداری نیست در دنیا غیر از تو!

بگذار خیره شوم به چشمهای زیبای تو ،

نمیبخشم چشمهایم را اگر لحظه ای جز چشمانت خیره شوند به اطراف تو

روز به روز که میگذرد بیشتر قدر روزهایی که گذشته را میدانم ،


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: سه شنبه 8 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تنها تویی در آسمان قلبم

تنها تویی در آسمان قلبم

که مثل ستاره میدرخشی در شبهای تیره و تارم

که هر سحرگاه مثل خورشید طلوع میکنی در دل قلب عاشقم

با طلوع تو ای خورشید من ، غمی دیگر در دلم نیست

احساس آرامش میکنم وقتی که تو نورانی کرده ای سرزمین قلبم را

تنها تویی در آسمان قلبم

که مثل پرنده ای پرواز میکنی در قلبم ، اوج میگیری در آسمان آبی احساسم و


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: سه شنبه 8 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

رویای بارانی

 

باز باران آمده تا در زیر آن قدم بزنم

 

باز دلم گرفته تا همراه با باران اشک بریزم

باز دلتنگی به سراغم آمده تا به یاد تو بیفتم

باز بی قراری و باز هم چشم انتظار

احساس من در این روز بارانی ، احساسی به لطافت باران ، به رنگ آبی

آرزویی در دلم مانده ، شبیه حسرت ، شاید هم یک رویا

آن آرزو تویی ، که حتی لحظه ای اندیشیدن به این آرزو

مانند لحظه پریدن است ، مانند لحظه زیبای به تو رسیدن است

شیرین است آرزوهای عاشقانه ، به شیرینی لبهای تو ،  

باز هم باران مرا به رویاها برده ،

خیس کرده قلب عاشق مرا با قطره های مهربانش، دیوانه کرده این هوا ،

قلب مرا ، چه زیباست قدم زدن به یاد تو در زیر قطره های بی پایانش

باز باران آمده تا یاد مرا در دلت زنده کند، تا به یاد آن روز به زیر باران بیایی


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آغازی بی پایان

 


بنشین در کنارم ، دستهایت را بگذار در دستهایم ،نگاه کن به چشمهایم

نگاه کن

بیشتر نگاه کن ....

با تمام وجود دوستت دارم

با تمام وجود تو را میپرستم

من که تنها تو را دارم ، جز تو کسی را نمیخواهم

دلت هوای آغوشم کرده ؟ بیا که من خیلی وقت است  دلم به هوای دیدنت  

بهانه آغوشت را کرده!

احساس پر از عشق ، همین است آرامش ، همان آرامشی که از تو میخواستم ،  

همان رویایی که همیشه آرزو میکردم

با   تمام   وجود   حس    میکنم   تو    فقط    مال   منی

این سکوت است که آمده تا تنها صدای تپشهای قلب هم را بشنویم، تا آرامتر شویم...

امروز روز من و تو است مثل روزهای دیگر که روز ماست

روزهای با هم بودن مقدس است ، هر روز ما روز عشق است!

روز به هم رسیدن ،روزی که با تمام وجود خوشبختی را حس کردم ، 

و شب و روز شکر میکردم او را که تو را به من داد

تو را دارم ، برای همیشه ای همنفسی که با تو نفس میکشم جان میگیریم  

و عاشقانه زندگی میکنم

عاشق زندگی ام ،چون زندگی من تویی عاشقم ،  

عاشق عشقم چون عشق من تویی

عاشق بارانم زیرا در زیر باران یا با تو هستم یا به یاد تو

عاشق غروبم چون آتش عشقت را در دلم شعله ور میکند ، 

آرزوهایم را زیباتر میکند


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مجنون توام

 

تو عشق منی و من در قلب تو هستم

این اولین و آخرین بار بود که عهد عشق را با یک نفر بستم

تو نبودی ، زیر باران ، لحظه غروب  همیشه و همه جا به انتظار تو نشستم

تا تو بیایی و عشق رویاهایم را ببینم ، تا در حسرت داشتن تو نمیرم!

مثل پرنده اسیر نکردم تو را در قفس دلم ،  

مثل همان پرنده رهایت کردم در آسمان آبی دلم

تا پرواز کنی و من تو را ببینم ،  

هنوز هم عاشق همیم با اینکه تو در آسمانی و من بر روی زمینم!

به داشتنت عادت نکرده ام ، میدانم تو همیشه هستی ، مثل من که مجنونم ،

دیوانه ام هستی ، مثل من که عاشقم ، عهد عشق را با من بستی ،

مثل من از دلتنگی ، میبینم که در گوشه ای با چشمهای خیس نشستی

 


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

باور ندارم تو را دارم


روز به روز که میگذرد بیشتر عاشقت میشوم

این لحظه های عاشقانه که میگذرد بیشتر محو عشق بی همتای تو میشوم

کسی نیست مانند تو ، گرچه نمیگردم به دنبال یکی مثل تو،

اما اعتراف میکنم که یار وفاداری نیست در دنیا غیر از تو!

بگذار خیره شوم به چشمهای زیبای تو ،

نمیبخشم چشمهایم را اگر لحظه ای جز چشمانت خیره شوند به اطراف تو

روز به روز که میگذرد بیشتر قدر روزهایی که گذشته را میدانم ،

لحظه به لحظه با تو غنیمت است ، تمام روزهایی که گذشته مقدس است ،

بگذار تعظیم کنم در برابر عشق پاک تو...

 


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

چرا بی خبر رفتی؟


رفتی ؟ بی خداحافظی؟ فکر دلم نبودی که بی تو عذاب میکشد؟

فکر من نبودی که بی تو زندگی برایم جهنم می شود؟

مگر یادت نیست حرفهای روز آشنایی مان را؟

مگر قول ندادی همیشه با من بمانی و مرا تنها نگذاری؟

تو که اینک مرا تنها گذاشتی ، تو که بر روی قلبم پا گذاشتی

چه زود فراموشم کردی ، مرا آواره کوچه پس کوچه های شهر بی محبتی ها کردی

مگر نمیدانستی بعد از تو دلم را به کسی نمیدهم؟



ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مهتاب عشق

 

به تو رسیدم در میان مهتاب ، مهتابی که در دریای دلم نقش بسته بود 

 

 

نگاهم میگذرد در میان امواج نورت ، میرسد به سرزمین چشمانت  

و به تو میدهد شور عشق را

عشقی که در دلم، صدای بی صدای برق چشمانت را میشنود

از راهی سبز میگذریم ، پلی نیست در میان راه ،

دستهای هم را میگیرم و با بالهای محبت پرواز میکنیم

 


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اگر بدانی جایگاهت کجاست ، مرا باور میکنی

 

اگر بدانی چقدر دوستت دارم ، درد مرا درمان میکنی

تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم ،

حرف دلم به تو همین است ، قلبت می ماند تا آخرین نفس برایم

اگر بدانی چقدر عاشقت هستم به این عشق شک میکنی،

شاید باور نکنی تا این حد دیوانه وار عاشقت هستم !

اما باور کن ، چشمهایت را باز کن و حال و روز مرا ببین ،

این بی قرار ها و لحظه شماری های مرا ببین

درون غوغای عشق گم شده ام ، گمشده ای هستم که  


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عشق بی وفای من

 

 

 

دلم گرفته بود ، آن لحظه دلم هوای آغوشش کرده بود

تنها اشک بود که میریخت از گونه هایم ، در آن لحظه تنها او را میخواستم در کنارم

محکم مرا در آغوش خودش گرفت ، اشکهایم را از گونه هایم پاک کرد

و در گوشم گفت : دیوانه من که اینک در کنارتم

میگفت تا آخرش باتوام ، عزیزم آرام باش ، من در کنارتم

این را گفت و کمی آرام شدم ، اشک از چشمانم میریخت ،

دلم خالی شد و همین شد که من خوشحال شدم


 


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

تو خودت خوب میدانی عشقهای این زمانه پوچ است

تو خودت خوب میدانی احساسات قلبها دروغین است

مرا خوب نگاه کن ، غرق شو در چشمانم، میبینی که اینک در کنار توام

میبینی که من نیز مثل تو خیره به چشمان توام

اگر حرفهای مرا میشنوی ، اگر درک میکنی چه میگویم تا آخرش می مانی

تا آخر حرفهای مرا میخوانی



ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

وفادار بمان

 


نمیخواهم خاطره شوم و بعد فراموش ،  

نمیخواهم  یادم در قلبت روشن باشد بعد خاموش

نمیخواهم بگویی که دوستم داری بعد بروی ،  

نمیخواهم این حرفهای پوچ را برایم بزنی...


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بی وفا ، رفتی؟

 

 

حرفهای آخرت را زدی و رفتی ؟

میگذاشتی  من نیز حرفهایم را برایت بگویم

لحظه ای صبر میکردی تا برای آخرین بار چشمهایت را ببینم ،

حتی اگر شده در خیالم دستهایت را بگیرم

چه راحت شکستی دلم را ، حتی نشنیدی یک کلام از حرفهایم را ،

چه راحت پا گذاشتی بر روی دلم ،حالا من مانده ام و تنهایی و یک دریای غم

چه آسان دلکندی از همه چیز ، نه دیگر بی تو در این دنیا جای من نیست ...


 

 


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: جمعه 27 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

همه جا عشق تو

 

قلبم را دادم به تو که عشق منی ، با تو آمدم، آمدم تا جایی که تو میخواهی،

با تو می آیم ، می آیم به هر جا که بروی ، با تو میروم ، میروم هر جا که بروی....

همه جا با توام ، نیست جایی که بی تو باشم ،  

 

نیست هوایی که بی تو نفس کشیده باشم

 

 



ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

از تو میگذرم

از تو میگذرم بی آنکه دیگر تو را ببینم ،

از تو میگذرم بی آنکه خاطره ای را از تو بر دوش بکشم ،

نمیخواهم دیگر طعمی را از عشق بچشم.

از تو میگذرم ، تویی که گذشتی از همه چیز ،

این را هم فراموش میکنم ، جای من در اینجا نیست!


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ،

بس که حالم گرفته است ، چشمانم غرق در اشکهایم شده ....

دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ....

همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد...

 

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 26 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

هر شب مرا با خود میبری ،

میبری به جایی که تاریک است و روشنایی آن تویی

هرشب مرا به اوج میبری ، میرسیم به جایی که نگاهت همیشه آنجا بود

ما یکی شده ایم با هم ، همیشگی شده عشقمان، بگو از احساست برای من...

همیشه میگویم تو تا ابد برایم یکی هستی ،

یکی که عاشقانه دوستش دارم ، یکی که برایم یک دنیاست....


 

 


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 26 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀



آهای مسافر خسته من ، دستت را بگذار بر روی دل من

میبینی که من نیز مثل تو خسته ام ، میبینی که من نیز مثل تو با غمها نشسته ام

آهای مسافر خسته من ، عاشق دل شکسته ات شده ام ، ببین مرا که محو نگاه زیبایت شده ام

من اینجا و تو آنجا هر دو دلشکسته ایم ، تا اینجا هم اگر نفسی است  

برای هم زنده ایم


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تا ابد عاشقتم



تو ستاره ای هستی در آسمان دلم که هیچگاه خاموش نمیشوی

تو خاطره ای هستی ماندگار در دفتر دلم که فراموش نمیشوی

همیشه تو را در میان قلبم میفشارم تا حس کنی

تپشهای قلبی را که یک نفس عاشقانه برایت میتپد


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

چقدر قلبت زیباست ...

 

 

 

 

روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی

 

با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی

 

همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل

 

ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ، 

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

درباره وبلاگ

درامتداد سکوتم در امتداد غم ودرد رها شده بودم میان فصلی سرد دلم گرفته بود وصدایت نوای باران بود نگاه پر محبت وگرمت چوچشمه ساران بود درون سینه من سکوت بود وغم بود وغم بود وسکوت سکوت چون سم بودو سم بود وسکوت ودست مهر تو آمد سکوت رفت وتو ماندی وبا ترانه ی باران چه عاشقانه تو خواندی … کنون که تو رفتی دلم چگونه بماند دلم چگونه بخندد،دلم چگونه بخواند کنون که تو رفتی سکوت مبهم وتارم دوباره کرده اسیرم دوباره برده قرارم … برو ای صمیمی برو که دعایم حواله راهت برو تا به فردا برو که خدایم همیشه پناهت


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , d0rd00ne.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM